جادوگر p1

21:47 1402/06/13 - ...meriya...

بچه‌ها اسم فیلم‌هایی که تو این رمان میاد همه واقعی‌اند ولی هیچ کدوم از این سناریوها واقعی نیستند.

از زبان لارا: 

سلام من یه جادوگرم اسمم لاراست. راستش از نگاه اول شاید خفن باشه که جادوگر باشی. ولی اصلاً اینطور نیست.

 اگه براتون هنوزم سوال چرا؟ خوب باید بگم ماها رو توی آتیش می‌سوزونن. البته اگه بفهمن جادوگریم. هنوزم جادوگری باحاله. مطمئناً نه‌.

 ولی بازم خوبیای خودشو داره. مثلاً اینکه حق داری یه شغل برای کل زندگیت انتخاب کنی. یا دنیا رو اونجوری که دوست داری پیش ببری عالی نه. باید بگم که تو کار ما مخفی کاری خیلی مهمه.

 مخصوصاً اینکه شغلت از قبل انتخاب شده باشه. جادوگرایی که رنگ موهاشون قرمز باشه به زور جادوگر فیلمن. ما رو فیلما کار می‌کنیم. توری  مردم خوششون بیاد یه کاری مثل کارگردانی. من از اول عمرم هیچ حق انتخابی نداشتم. فقط اینکه موقعی که رفتم سر کار لااقل بتونم فیلمو اونجوری که دلم می‌خواد ببرم جلو. هی

ولی مهم اینجاست که من بالاخره ۱۸ سالم شدو امروز اولین روز کارمه. امروز باید برم برای تست کار ، یعنی اینکه باید برم پیش یه نفری تا تازه اون انتخاب کنه که جادوگر چه کاری از فیلم باشم. بعد بگی خیلی باحاله!!!

توی تست برنده جادوگر ناظر شدم. یعنی اینکه به عنوان ناظر هرجوری دلم خواست فیلمو پیش می‌برم. البته فیلم از قبل ساخته شده من فقط میگم باید چه جوری دوباره پیش ببرن.

دفترچه خاطرات تعریف می‌کند: 

روز یک کار :

هیجان زیادی دارم

 اولین فیلم اسمش هست استار علیه نیروهای شیطانی. 

فیلم خیلی قشنگ بود ولی اونجایی که استار و مارکو از هم جدا شدن واقعاً دردناک بود برای همین با استفاده از گرد پری پرتال ایجاد کردم تا اون‌ها بالاخره به هم برسم اینجوری فیلم قشنگ‌تر می‌شه.

واقعا کارگردان دیوونست داخل ۴ فصل فیلمو تموم کرد. ولی از نظرم اگه بخواد فصل ۵شو بسازه استار و مارکو بزرگ شدن.